پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۱۹۰/ حسین علی خانی

حضرت امام خمینی مانند تمام فقهای بزرگ شیعه ازمتن حوزه علمیه برخاسته‌اند و از تمام خصائص و امتیازات، نقص‌ها وکاستی‌های آن باخبر هستند و حتی خود ایشان بارها از طرف برخی حوزویان مورد بی مهری وآزار قرار گرفته‌اند به نحوی که کوزه فرزندشان را به خاطر فلسفه گفتن امام آب کشیده‌اند.

این آگاهی و ژرف نگری باعث دغدغه‌های فراوان ایشان برای اصلاح و پیشرفت حوزه‌های علمیه گشت و تا آخرین لحظه از حیات پربرکتشان از این مهم غافل نبودند و از هیچ تلاشی در این جهت فرو گذار نکردند زیرا ایشان اعتقاد داشتند که علما و اندیشمندان یک جامعه، اساس و بنیان آن جامعه می‌باشند که جامعه سالم از عالمان صالح و جامعه فاسد از عالمان فاسد شکل می‌گیرد:

 «من چنانچه سابقاً نیز گفته‏ام، راجع به حوزه علمیه، عقیده‏ام بر این است که باید به آن بیشتر از همه چیز توجه کرد؛ چرا که حوزه علمیه اگر درست بشود، ایران درست می‏شود و اگر- خدای نخواسته- در حوزه علمیه فسادی به وجود آید- و لو در دراز مدت- در سرتاسر ایران آن فساد پیدا می‏شود». (صحیفه امام، ج‏۲۰، ص۱۹۰)

به همین سبب، سبک و روش مدیریت حوزه بعد از انقلاب و تئوری‌های مدیریتی قبل از انقلاب ایشان، می‌تواند الگوی صحیحی از حوزه پسا انقلاب به دست دهد چرا که ایشان مناسب‌ترین اندیشمند در تبیین خطوط کلی مدیریت حوزه‌ها و ارتباط حوزه با حکومت اسلامی می‌باشند.

در این راستا دو مسأله باید به بحث و بررسی گذاشته شود:

مسأله اول: چارچوب یک حوزه کارآمد در نگاه امام

مسأله دوم: میزان نقش امام در مدیریت حوزه‌های علمیه بعد از انقلاب

چارچوب یک حوزه کارآمد در نگاه امام

در مجموعه گفتار‌ها یا نوشتاریی که از امام خمینی وجود دارد، می‌توان به پنج شاخص برای حوزه کارآمد دست یافت.

۱ -شاخص اول: تأکید برسنت فقهی سلف و فقه سنتی

امام راحل شیوه وسبک حوزه را منحصر در فقه سنتی می‌دانند و کارآمدی حوزه را مشروط به قرار گرفتن در مسیر فقه سنتی یا همان فقه جواهری می‌بینند یعنی روش و پیش فرض‌های برداشت از منابع نباید تغییر بکند که البته این به معنای تحجر یا وقف درآثار گذشتگان نیست و با پویایی فقه منافاتی ندارد چون خود امام نیز در چارچوب همین فقه به نوآوری در نظرات فقهی دست یافتند بلکه نکته اساسی عدم تغییر پیش فرض‌های برداشت از منابع است که به صورت متواتراز عصر معصوم به ما رسیده است.

«و قضیه تحصیل هم باید به نحوی باشد که فقه‏ سنتی‏ فراموش نشود. و آن چیزی که تا به حال اسلام را نگه داشته است، همان فقه‏ سنتی‏ بوده است. و همه همتها باید مصروف این بشود که فقه به همان وضعی که بوده است، محفوظ باشد. ممکن است اشخاصی بگویند که باید فقه تازه‏ای درست کرد که این آغاز هلاکت حوزه است و روی آن باید دقت بشود.البته من همه شما آقایان را می‏شناسم و از شما به خاطر زحمتتان در این امر، تشکر می‏کنم. ولی باید خیلی متوجه باشید. در هر صورت، آن چیزی که برای حوزه‏ها خطر است، این است که ما این فقه را به نحوی که به دست ما رسیده است، به نسل آینده تحویل ندهیم. باید همان طور که مبانی اسلامی، مبانی فقهی را تحویل داده‏اند، ما هم به آینده‏ها تحویل بدهیم که اگر این افراد در آینده نتوانستند کار خودشان را انجام بدهند، تقصیر ما نباشد».(صحیفه امام، ج‏۲۰، ص:۱۹۱)

 ۲  - شاخص دوم: اهمیت تهذیب نفس و درس اخلاق

امام راحل تهذیب نفس را یکی از شروط لازم و مهم برنامه‌های حوزه‌های علمیه می‌دانند و اصلا روحانی غیر مهذب را، روحانی به حساب نمی‌آورند. به عبارت دیگرمدیریت حوزه از دیدگاه امام وظیفه دارد دو قوه عاقله را درطلبه فعال کند، یکی عقل نظری و دیگری عقل عملی، که در غیر این صورت وجود یک روحانی به شدت خطرناک‌تر و پر آفت‌تر از نبودش می‌باشد.

«علمای بلاد هم هر جا هستند و خصوصاً در حوزه‏های علمیه باید همه جهاتی که اهل علم را، آنهایی که تازه آمدند و مشغول درس خواندن هستند، آنها را به خدای تبارک و تعالی نزدیک می‏کند و علاقه‏مند می‏کند، همه آن جهات را باید حوزه‏ها داشته باشند. حوزه‏ها باید درس اخلاق داشته باشند، نه یکی، نه دوتا، ده‌تا، بیست‌تا، درس اخلاق داشته باشند. اگر بخواهید که آینده کشور شما یک آینده نورانی باشد، تربیت کنید اینهایی که وارد در حوزه‏ها هستند، یا در آنجایی که درس می‏گویید وارد می‏شوند، تربیتشان کنید به یک تربیتی که از این عالم هجرت کنند، توجه به ماورای اینجا بکنند، روحانی باشند؛ یعنی روح باشند، یعنی توجه به ماورای طبیعت داشته باشند. از اول قدم‌ها که برداشته می‏شود، برای آن طرف برداشته بشود، وقتی این طور شد، اینجا هم درست می‏شود». (صحیفه امام، ج‏۱۹، ص۳۵۶)

 ۳ - شاخص سوم: ضرورت اصلاح برنامهها و جامعهنگری

با اینکه امام خمینی بر فقه سنتی و سیره سلف تاکید داشتند اما معتقد به اصلاح برنامه‌های حوزه و جامعه‌نگری طلاب نیز بوده‌اند یعنی یک طلبه موفق باید محتوای فقه سنتی خود را حفظ کند اما این محتوا را با روش‌های جدید و بیان‌های گوناگون ابراز کند و تمام این آموزش‌ها را باید در حوزه فرا بگیرد:

« ما امروز نه مبلّغ داریم و نه قاضی داریم. یک عده مختصری، آن قدری که ایران احتیاج به مبلغ دارد، ندارد، حوزه‏ها ندارند. آن قدری که قاضی لازم دارند، حوزه‏ها ندارند، حوزه‏ها تربیت قضات را نکرده‏اند، یک عده پیرمردها هستند لکن آنها نمی‏روند سراغ این کارها. ما الآن نسل جوان را باید برای قضاوت، برای تبلیغ تربیت کنیم. برای قضاوت که واجب است، واجب کفائی است برای همه، باید تربیت کنیم که این واجب کفائی تحقق پیدا بکند، و برای تبلیغ هم لازم است ما تبلیغ بکنیم. آن هم جزو واجبات است که ما از اسلام تبلیغ بکنیم. آن چیزی که وارد شده است در قرآن باید تبلیغ کرد به همه جا، و تبلیغ لازمه‏اش این است که زبان بدانند. شما نمی‏توانید بروید در انگلستان برای انگلیسی‏ها با زبان فارسی تبلیغ کنید یا در آمریکا این طور یا در شوروی. شما باید با زبان اهلی آنها تبلیغ کنید، و این از امور لازمه‏ای است که پیشتر نمی‏شد اسمش را برد، و حالا می‏بینیم جزو لازم‏هاست و واجبات است که باید عمل بشود، (صحیفه امام، ج‏۱۸، ص۱۰۴)

۴- شاخص چهارم : اهمیت نظم و همکاری طلاب ومدرسین

در نگاه امام راحل بی نظمی در هیچ جایی مورد قبول و پسند اسلام نیست تا چه رسد به حوزه‌های علمیه که مهد و جایگاه پرورش عالمان دینی هستند و اصلا در دنیای مدرن کار بدون تشکیلات یک کار پوچ و بی حاصل است، نظم وکارهای تشکیلاتی است که می‌تواند حوزه‌های علمیه را روز به روز موفق کند:

«در قدیم حوزه‏ها محصور شده بود در چار دیواری که کسی نمی‏توانست از آن بیرون بیاید. تبلیغات سوء به صورتی بود که اگر طلبه‏ای می‏خواست حرفش را بزند و در فکر تشکیلات باشد، مورد طعن قرار می‏گرفت. همیشه صحبت «نظم در بی‏نظمی است» مورد تأیید بود. همه باید متأسف باشیم که این انقلاب دیر پیروز شد. اگر این انقلاب سی سال پیش پیروز می‏شد، وضع حوزه‏ها غیر از این بود». (صحیفه امام ؛ ج‏۱۸ ؛ ص ۷۱)

و بعد از نظم، همکاری و همدلی بین طلاب و مدرسین است که می‌تواند جلوی خطرات احتمالی و نابود کننده حوزه‌ها را بگیرد. البته راز این همکاری ریشه در اعتماد طرفین به هم دارد یعنی اعتماد طلاب به مسئولینشان و اعتماد مسئولین به طلاب، این تنها راه نجات و تداوم حوزه‌های علمیه می‌باشد:

«بار دیگر به فرزندان خوب و انقلابی‏ام سفارش می‏کنم که شورای مدیریت حوزه علمیه قم مورد تأیید این جانب می‏باشند. سعی کنند تندروی نکنند که تندروی باعث شکست خودشان می‏گردد. باید طلاب جوان اساتید محترم حوزه را که در خدمت انقلاب و اسلام و علوم اسلامی می‏باشند یاری کنند تا آنان بتوانند به هدفهای مهم تعلیم و تربیت برسند. شورای مدیریت و اساتید عزیز هم توجه داشته باشند که بدون طلاب انقلابی به هیچ یک از خواسته‏های مشروع خود نخواهند رسید. طلاب انقلابی و مبارز، پیشتازان انقلاب اصیل اسلامی‏مان می‏باشند. چهره گلگون و روشن فیضیه‏های ایران در جهان اسلام مرهون زندانها و شکنجه‏های این عزیزان است». (صحیفه امام، ج‏۲۱، ص ۳۸۰)

۵- شاخص پنجم: دوری از تشریفات

حضرت امام خمینی مکررا در حیات پربرکت خود نشان دادند، تشریفات را در هیچ سطحی از جامعه اسلامی قبول ندارند، نه در مسجد، نه در منزل شخصی، نه در جایگاه حکومت، و صد البته نه در حوزه‌های علمیه که این با اصل تحصیل در تضاد و تنافی است.

شورای مدیریت حوزه به خدمت حضرت امام می‌رسند و از ایشان درخواست کمک مالی می‌کنند که این داستان در نامه فرزند امین و وفادار امام حاج سید احمد خمینی بازگو شده است:

پس از سلام، زمانی که شورای مدیریت حوزه علمیه قم خدمت حضرت عالی رسیده بودند تقاضای کمک برای پیشبرد امور مربوط به حوزه را کرده بودند، حضرت عالی فرموده بودید: مسأله را به احمد بگویید تا او دنبال کند. قرار بر این شد که شورا در نامه‏ای به حضرت عالی مقدار احتیاجشان را بنویسند. آنان پس از بررسی، نامه‏ای برای حضرت عالی نوشتند ... که در صورت عدم پرداخت پول از طرف شخص جنابعالی از بنیاد مستضعفان به آنها کمک گردد. نامه مذکور خدمتتان تقدیم شد. حضرت عالی فرمودید: «چنین کاری را انجام نمی‏دهید و از طرف شماها به بنیاد چیزی گفته نشود هر چه پول و ساختمان زیاد گردد درس و معنویت کم می‏شود.» و چند بار دیگر هم تقاضای برادرانمان را عنوان نمودم باز فرمودید: «من خیال می‏کردم آقایان پنجاه هزار تومان احتیاج دارند». خدمتتان عرض کردم: اگر چنین بود خودشان می‏پرداختند .... برای آقایان شورا مسأله حل نشده است و عقیده‏شان این است که: «تو (احمد) نخواسته‏ای نظر مبارک حضرت امام را که با این مسأله موافق بوده است به مسئولین حوزه ابلاغ کنی و یا شما یاد امام نیاورده‏ای که حضرت امام در این قضیه پول مورد احتیاج شورا را بپردازند ... به حضرت امام عرض کن که اگر مسئله‏ای را به شما محول می‏کند، بعد موافقت کنند که موجب این گونه حرف‌ها نشود.

و اما جواب امام:‏

نظر من همان است که قبلًا کِراراً گفته‏ام: من با این تشریفات مخالفم، و برای حوزه علمیه مضر می‏دانم. اساسْ اسلام و تحصیل است که با این نحو زیاده روی‌ها منافی است. و من از بعض آقایان تعجب می‏کنم که تو را زیر سؤال بردند. (صحیفه امام، ج‏۲۰، ص۲۷۷)

میزان دخالت امام در مدیریت حوزه‌های علمیه

 بعد از انقلاب

همانطور که بیان شد حضرت امام مدیریت صحیح حوزه‌ها را در مقام اندیشه و نظر در چارچوبی مشخص، تعیین فرمودند. اما سوال مهم تری که ایجاد می‌شود این است که بعداز انقلاب زمانی که قدرت کافی را برای مدیریت حوزه‌ها داشتند و تمام کشور نه گوش به فرمان، بلکه جان بر کف ایشان بوده‌اند، سیره و روش امام در مدیریت حوزه‌ها چگونه بوده است؟

 آیا از قدرت خود استفاده کرده‌اند و تمام حوزه‌ها را با اراده خود اداره می‌کردند؟

 آیا با دادن پول زیاد به حوزه‌ها موجبات مقبولیت خود را فراهم می‌کردند و سعی داشته‌اند همه حوزویان را گوش به فرمان خود کنند و اندیشه‌های خود را با تمام قدرت در حوزه‌ها اجرا نمایند؟

با بررسی سیره عملی امام و نوشته‌ها یا گفتارهایی که از ایشان در دسترس ما قرار دارد یک الگوی منحصر به فردی برای ارتباط حوزه‌ها با حکومت اسلامی به دست می‌آید. امام راحل بعد از انقلاب با اینکه در مقبولیت بالایی از نگاه مردم قرار داشتند ولی هیچ گاه از این موقعیت سوءاستفاده نکردند و قدرت مطلق خود در حوزه‌ها را تثبیت نکردند وهیچ تلاشی در انحصاری کردن اندیشه خود در حوزه‌ها نداشته‌اند.

برای اثبات این مطلب شواهدی در دسترس قرار دارد:

۲- با وجود سخنرانی ها، نوشته‌ها و گفتارهای فراوانی که از ایشان در مسائل مختلف وجود دارد اما کمترین دستورالعمل یا فرمان برای مدیریت حوزه یا دخالت در امور حوزه در آثار ایشان به چشم می‌خورد.

۳- ایشان به شدت برای مراجع هم عصر خود احترام قائل بوده‌اند و اجازه نداده‌اند با عملی ازجانب ایشان مرجعیت آنان تضعیف گردد مثلا مبلغینی برای خود بفرستند تا مردم را به تقلید از ایشان دعوت کنند، یا پول زیادی به طلبه‌ها بدهند برای تضعیف دیگران، و در همه موارد خود را موظف به پاسخ گویی به مراجع عظام می‌دانستند، همان طور که از نامه‌هایی که بین ایشان و مرحوم آیت‌الله گلپایگانی رد و بدل شده است مشهود می‌باشد.

۴- اعضای مدیریت حوزه را از گرفتن پول از نهادهای مختلف نهی کرده‌اند و خودشان نیز به آن‌ها از جانب حکومت کمک قابل توجهی نکرده‌اند، همان‌طور که در نامه مرحوم حاج احمد آقا در شاخص پنجم، این مطلب مشخص گردید.

۱۲۳۴- تمام اصلاحات یا برنامه‌های حوزوی را منوط به تأیید مراجع وقت می‌کردند و از اعمال نفوذ مستقیم خودداری می‌فرمودند، مثلا سخنرانی در جمع شورای مدیریت حوزه علمیه قم دارند که در آن جا می‌فرمایند:

«و شما همیشه با حضرات مراجع و سایر بزرگان مشورت کنید و از آنها نظر بخواهید و من هم به شما دعا کنم». (صحیفه امام، ج‏۲۰، ص۱۹۱)

یا در جایی دیگر فرموده‌اند:

«و از همه لازمتر حوزه‏های علمیه است که تنظیم و تصفیه آن با مدرسین محترم و افاضل سابقه‏دار است با تأیید مراجع وقت». (صحیفه امام، ج‏۲۱، ص۴۲۵)

این نمونه‌هاست که می‌تواند بار دیگر جان تازه‌ای به درخت پربار و برکت جمهوری اسلامی دهد و تبیین خوبی برای استقلال حوزه از تمام حکومت‌ها باشد و حیاتی نوید‌بخش برای حوزویان باشد تا با جدیت و شجاعت به اموردینی مشغول شوند و از هیچ قدرتی جز خدای متعال واهمه و ترسی نداشته باشند.

. انتهای پیام /*